۸ گام برای نوشتن سند استراتژی پرسونال برندینگ
حرفهایهایی که میخواهند به عنوان یک متخصص دارای اعتبار و قابل اعتماد شناخته شوند باید طی یک فرایند زمانبر خودشان را برند کنند. برندینگ شخصی یا پرسونالبرندینگ یک استراتژی بازاریابی است. این استراتژی روی مهمترین محصول شما متمرکز است: خود شما. در ابتدای فرایند ایجاد یک برند شخصی (خود را برند کردن) نیاز این دارید که بدانید شما واقعاً چه کسی هستید. همچنین مهارتها، ارزشها، احساسات و شخصیت شما هستند که شما را میسازند و باید کاملا به آنها آگاه باشید. همینطور باید افرادی را که میخواهید با آنها ارتباط برقرار کنید – یعنی بازار هدف یا مخاطبان شما – به خوبی بشناسید و در گام بعد چگونگی ایجاد تمایز میان خود و رقابایتان را کشف کنید.
بنابراین در فرایند تدوین استراتژی پرسونالبرندینگ سه کار انجام میدهید: ۱- شناخت خود ۲- شناخت مخاطب ۳- ایجاد تمایز بین خود و رقبا
قبل از هر چیز شما باید یک تصور اشتباه را در مورد پرسونال برندینگ از ذهنتان دور بریزید. پرسونال برندینگ صرفا داشتن کارت ویزیت و لوگوی شخصی نیست. پرسونا برندینگ حک شدن تصویر شما در ذهن آدمهاست؛ تصویری که اولا واقعا تصویر خود شما است ثانیا بهگونهای به رشد کسبوکار شخصی شما کمک میکند. خوب است قبل از خواندن این مقاله مقالات «برندینگ چیست»، «پرسونال برندینگ چیست» و «ضرورت پرسونال برندینگ» را هم بخوانید.
بنابراین یک برند موفق یک تصویر ثابت، منسجم و هدفمند ایجاد میکند که در دستیابی به اهداف شخصی و حرفهایتان به شما کمک میکند. یک استراتژی برندینگ موفق امکان داشتن یک زندگی واقعی را را از شما سلب نمیکند یعنی قرار نیست دیگر خودتان نباشید یا بخواهید همیشه فیلم بازی کنید. در واقع برندینگ شخصی تصویری دروغ را از شما به نمایش نمیگذارد بلکه یک برند خوب همیشه صادق است. همین اول کار باید بدانید که شما نباید کار خود را با ساختن یک تصویر جعلی از خودتان پیش ببرید.
پس از اینکه با خواندن مقالات قبلی از ضرورت و مزایای پرسونال برندینگ آگاه شدید یا با توجه به تجربه شخصیتان تصمیم خود را برای شروع یک برنامه پرسونال برندینگ گرفتید، ما برای کمک به شما ۸ گام برای تدوین سند استراتژی پرسونال برندینگ طراحی کردهایم:
- گام اول: پیریزی
- گام دوم: مخاطب هدف
- گام سوم: طراحی محصول/خدمت
- گام چهارم: تصویر برند
- گام پتجم: طراحی کیفیات بصری
- گام ششم: حضور در دنیای آنلاین
- گام هفتم: استراتژی محتوا
- گام هشتم: استراتژی حضور
گام اول: پیریزی
اولین قدم برای ساختن برند شخصی، این است که از ساختمان برند خود را روی پایههای درستی بنا کنید. بنیان مهم ساختمان پرسونال برند شما اصالت یا اعتبار شما است.
متأسفانه یک تصور غلط در ایران وجود دارد که ساختن یک برند شخصی به معنای ساختن یک پرسونا (به معنای یک تصویر جعلی) است. اما پرسونا شبیه نمای خارجی یک ساختمان است. نمای خارجی ساختمان لزوما یک تصویر واقعی از درون ساختمان را به نمایش نمیگذارد. در واقع پرسونا لزوما بازتاب آنچه که شما واقعا هستید نیست، بنابراین پرسونا (یا بهتر است بگوییم تصویر جعلی) تصویری غیر اصیل و غیر معتبر از شما است و به درد نمیخورد.
داشتههای برندتان را لیست کنید
اولین قدم و البته سختترین قسمت ماجرا در فرایند برندسازی شخصی این است که بفهمید واقعا چه کسی هستید و از زندگی چه میخواهید؟ چنانکه گفتیم این تجزیه و تحلیل سختترین بخش ماجراست.
در این گام خودتان و شغلتان را واضح و شفاف تعریف میکنید. در این صورت است که خواهید توانست گامهای بعدی را درست بردارید. شناختن خود باعث میشود بتوانید مخاطبان یا مشتریان درست خود را شناسایی کنید؛ کسانی که آنچه شما عرضه میکنید را نیاز دارند و میتوانند به رشد برند شما کمک کنند.
برای ساختن یک برند قوی از خودتان، موارد زیر را که از قبل دارا هستید لیست کنید. برآیند این داشتهها آن چیزی است که شما باید استراتژی پرسونالبرندیگ خود را روی آنها بنا کنید.
چشمانداز برند شخصی شما: میخواهید با چه عنوانی شناخته شوید؟ کارشناس ارشد X؟ متخصص Y؟
رسالت یا مأموریت برند شما: چرا میخواهید یک پرسونالبرند بسازید؟ هدف شما چیست؟ چه کسی را می خواهید تحتتأثیر قرار دهید؟ چه مسئولیتی را بر عهده گرفتهاید و میخواهد آن را به انجام برسانید؟
پیام برند شما: پیام اصلی شما چیست؟ چه پیامی را میخواهید به طور مداوم در محتواها و برنامه بازاریابی خود به آدمها منتقل کنید؟ اگر میتوانستید فقط یک توصیه کوتاه به مخاطبانتان بکنید آن توصیه چه بود؟
شخصیت برند شما: برخی خصوصیات و رفتارهای شخصی شما که میتوانید به برند منتقل کنید چیستند؟ آیا میخواهید به عنوان یک فرد حرفهای و مبادی آداب جلوه کنید و یا به مثابه فردی صمیمی و راحت و ماجراجو درک شوید؟ درباره خلقوخو و رفتارهای خود کاملا بیاندیشید و آنها را لیست کنید.
شخصیت برند
مهم این است که خود و شغل خود را به طور واضح برای خود تعریف کنید. چنانکه قبلا هم گفتیم در صورتی میتوانید گام دوم یعنی شناسایی مخاطبان را درست انجام دهید که ابتدا خود را بشناسید. وقتی شخصیت برندتان را به طور کامل و واضح روی کاغذ آوردید در آن صورت است که میتوانید برای کسب اعتبار در ذهن مخاطبانتان برنامهریزی کنید.
در این مرحله میتوانید با یک روانشناس مشورت کنید تا به طور کامل نوع و ویژگیهای شخصیت شما را کشف کند. پس از آن میتوانید مهارتها و تواناییهای خود را لیست کنید. سپس خواهید توانست یک برنامه توسعه شخصی برای خود بنویسید تا در یکی دوسال آینده به مهارتها و تواناییهای لازم برای کسبوکارتان اضافه کنید. یک برنامه توسعه شخصی شامل برنامهربزی برای سلامت روح و جسم است. به خاطر داشته باشید برای رسیدن به یک شخصیت سالم باید به طور همزمان روی روان و بدن خود کار کنید.
خلاصه همه آنچه در مورد خود میدانید و میخواهید باشید را روی کاغذ بیاورد و در سند استراتژی پرسونال برندینگ جای دهید تا پایه ساختمان برندتان را محکم بسازید.
گام دوم: مخاطب هدف
حواستان باشد که بسیار مهم است بدانید مشتریان یا مخاطبان شما چه کسانی هستند. ببینید که آنها را کجا می توانید پیدا کنید. اگر به اینکه چه کسی محصول یا خدمت شما را خریداری میکند، اهمیت ندهید، موفقیت کمپینهای تبلیغاتی آینده شما در هالهای از ابهام فرو خواهد رفت.
مخاطب یا مشتری درست کیست؟
خودتان را در یک حالت ایدهآل (آنطور که قصد دارید سال آینده باشید) تصور کنید. مخاطب شما چه کسانی هستند؟ ما چند تا از مهمترین خصوصیتهای مشتری ایدهآل را لیست کردهایم تا شما بر اساس آن به مخاطبان درست خود برسید. یک مشتری ایدهآل:
- قدر کاری را که انجام می دهم میداند
- ارزش کار من را میداند و برای آن پول پرداخت میکند
- عاشق خدمت یا محصولی است که من ارائه میدهم
- به تخصص من اعتماد دارد و به من اجازه می دهد تا به او مشورت بدهم
- مشتری/ مخاطبان درست دیگر را به من ارجاع میدهد
- کارهای من را برای دوستان و همکارانش تبلیغ می کند
پس از اینکه اینجور افراد را لیست کردید، آنها را دستهبندی کنید. مثلا: هنرمند، سازمانهای دولتی فرهنگی، خریداران آثار نقاشی و … . سپس درباره هرکدام از این گروهها به این سؤالات پاسخ دهید و آنها را یادداشت کنید.
- چه چیزی میخواهید به آنها بفروشید یا عرضه کنید؟
- آنها کجای کسبوکار شما هستند و کجا میتوانید از مشارکت آنها بهرهمند شوید؟
- نسبت به رقبا چه خدمت یا محصول شما چه فایده متمایزی برای آنها دارد؟
- ضمانتی که به آنها میدهید چیست؟ چگونه به آنها ثابت میکنید که قابل اعتماد هستید؟
- در یک جمله بیان کنید که شما چه فایدهای برای آنها دارید.
تعیین پرسونا
چنانکه گفتیم مخاطب یا مشتری ایدهآل شما کسانی هستند که شما را میفهمند، جدی میگیرند و برای داشتن شما پول خرج میکنند. پس از تعیین انواع پرسونا و پاسخ به سؤالات بالا لازم است مخاطب یا مشتریهای خود را با جزییات بسیار بیشتری بشناسید. این کار به شما یک قدرت باورنکردنی میدهد اما این کار اندکی زمانبر و انرژیبر خواهد بود.
اینکه آنها کجا هستند، چطور با آنها ارتباط برقرار کنید، لحن شما در برخورد با آنها چطور باشد و چطور با آنها وارد دیالوگ شوید مستلزم شناخت کامل شخصیت مخاطب یا مشتری شما است و این شناخت نیازمند پژوهش است. برای شروع میتوانید طی یک جلسه با مشاور برندینگ یا همکاران خود طبق قالب آمادهای که برای شما تهیه کردهایم پرسونای خود را تعیین کنید.
گام سوم: پیشنهاد یا طراحی محصول غیرقابل رد
برند شخصی شما قطعا چیزهایی برای عرضه به مخاطبتان دارد یعنی حتما میدانید که چه خدماتی از عهده شما برای مشتریانتان برمیآید. اما لازم است آنها را دقیقا مشخص کنید و بر اساس شناختی که از مخاطب پیدا کردهاید طراحی یا بازطراحی کنید. برای ساختن یک برند شخصی سودآور به یک پیشنهاد غیرقابلرد (محصول یا خدمتی که مشتری شما نتواند آن را رد کند) نیاز دارید. این خدمت یا محصول باید به مشتری یا مخاطبان شما کمک کند تا مشکلشان را به نحوی حل کند که خدمت یا محصول رقیب شما نمیتواند.
فرمول غیرقابلرد کردن محصول یا خدمت
کاری که شما عاشقش هستید و میخواهید آن را عرضه کنید + کاری که در آن استاد هستید + چیزی که مخاطبانتان نیاز دارند = یک محصول یا خدمت غیر قابل رد
همچنین در این مرحله برای اینکه بتوانید در یک جمله به مخاطبانتان بگویید که چه کسی هستید، چه کار میکنید و چگونه این کار را انجام میدهید به دو سؤال زیر به صورت واضح و شفاف پایخ دهید:
گزاره ارزش
چه کار میکنید؟ پاسخ به این سؤال همان گزارهای است که به آن گزاره ارزش میگویند. ارزشی که شما برای مخاطبانتان فراهم میکنید و باعث میشوید شما را به عنوان یک فرد قابل اعتماد بپذیرند.
چطور این کار را انجام میدهید؟ برای فرایند، محصول یا خدمتتان یک نام خاص بگذارید. همان لحظه که برای کارتان یک نام منحصربهفرد انتخاب میکنید کارتان را از تمام کارهای مشابه رقبایتان متمایز میکنید. مثلا علی لطفی و حبیب متوسل برای وبسایت سازمانهای دولتی و خصوصی خدمات تولید محتوا، سئو و دیجیتالمارکتینگ انجام میدهند اما نام محصول خود را گذاشتهاند: «تسهیلگری روابط عمومی و تولید محتوای راهبردی»
گزاره ارزش را طبق این فرمول بنویسید و آن را در سایت خود یا پروفایل شبکه اجتماعی خود قرار دهید تا مخاطبانتان در یک جمله بفهمند که چه کار میکنید: X به شما کمک میکند که Y با انجام کارهای Z
گام چهارم: تصویر برند
پس از اینکه در گام اول به صورت کاملا شفاف و واضح و جزئی مشخص کردید که میخواهید مخاطبانتان شما را چطور درک کنند، همینطور پس از شناخت درست مخاطبان در گام دوم، لازم است ابزارهایی برای انتقال شخصیت برند به ذهن و قلب مخاطب پیدا کنید. یکی از این ابزارها طراحی هویت بصریِ منسجم و متعهد به شخصیت برند شما است.
طراحی هویت بصری برند
آنچه را در گامهای اول تا سوم انجام دادید در اختیار گرافیست قرار دهید و از او بخواهید بر اساس آنها عناصر گرافیکی زیر را برای شما طراحی کند.
۱- رنگ
رنگ ابزار قدرتمندی است، بنابراین مهم است که به دقت در مورد آن فکر کنید. رنگ می تواند تصورات آدمها نسبت به برند شما را تغییر دهد و احساسات و عواطف خاصی ایجاد کند. بنابراین، زمان کافی برای انتخاب رنگ یا رنگهای برندتان بگذارید و بر اساس شخصیت و مخاطبان برند آنها را به درستی انتخاب کنید. رنگ برندتان در لوگو، کارت ویزیت، سایت و احتمالا نحوه لباس پوشیدنتان به کار خواهد رفت. بنابراین رنگها را طوری انتخاب کنید که پیام برندتان را به درستی منتقل کند.
۲- تایپوگرافی
درست مانند رنگها که نباید از همه رنگی استفاده کنید، باید یک قاعده برای فونت داشته باشید. فونت مورد استفاده در نامهها، کارت ویزیت، سایت و … باید بر اساس قاعدهای باشد که شما به آن فکر کردهاید. در ضمن یکسان بودن این قاعده در همهجا نشاندهنده حرفهای بودن و مورد اعتماد بودن شما است.
۳- لوگو
واضح است که لوگوی شما نماینده برند شما در طراحیهای شما است و دیگران تا حدی شما را از روی لوگوی شما قضاوت میکنند. لوگوی شما میتواند صرفا ساخته شده از حروف الفبا باشد، یا فقط یک طرحی گرافیکی صرف و یا ترکیبی از هردو. در استراتژی پرسونالبرندینگ خود استفاده درست از لوگو و استفادههای اشتباه از آن را با دلیل ذکر کنید.
انسجام و هارمونی
شاید بزرگترین قانون برای برندسازی همین باشد؛ انسجام، یکپارچگی، هماهنگی. یک برند دارای انسجام، با یک شخصیت، طراحی و لحن ثابت ساخته میشود، و به همین ترتیب، تنها با چند نمونه از ناسازگاری و عدم انسجام می توان یک برند را از هم گسست.
برای اینکه بتوانید این الگو را در سراسر برنامههای تبلیاتی و بازاریابی خود حفظ کنید یک راهنما طراحی کنید. این کار را گرافیست برای شما انجام خواهد داد و شما آن را در کتابچه استراتژی برند خود قرار دهید. در این راهنما تمامی عناصر سازنده هویت بصری مانند فونت، رنگ، لوگو و نحوه استفاده از آنها آورده میشود و همه اعضای تیم شما از آن آگاه خواهند بود.
گام پنجم: کیفیات بصری
ست اداری
اگرچه این روزها همهچیز آنلاین شده است (در مورد آن در گام ششم صحبت خواهیم کرد) نباید رسانهای که تبلیغات با آن آغاز شده را فراموش کنید: چاپ. تحویل کارت ویزیت واقعی به افراد یا ارسال نامه ای که روی سربرگ شما چاپ شده یا طراحی و چاپ یک کاتالوگ از نمونهکارهای شما، می تواند تأثیری به قدرتمندی رسانههای آنلاین داشته باشد.
در اینجا برخی از کالاهای تبلیغاتی فیزیکی را که میتوانید برای نام برند شخصی خود طراحی کنید ذکر میکنیم:
- کارت ویزیت
- سربرگ برای نامهها و دعوتنامهها
- فاکتورها
که ضروری هستند و برخی موارد دیگر که ممکن است دوست داشته باشید:
- پاکت نامه
- جعبه یا بستههای موردنیاز
- ماگ
- لوازمالتحریر
- و … .
یکی دیگر از چیزهای عالی که میتواند جزو لوازم تبلیغاتی آفلاین شما باشد پرتفولیو یا کاتالوگ نمونهکارها است. اگرچه این روزها بسیاری از پرتفولیوها به صورت آنلاین یا دیجیتالی هستند اما در برخی موارد کاتالوگ نمونهکارها، مخصوصا زمانی که در یک جلسه حضوری با مشتری یا سرمایهگذار یا کارفرما هستید بسیار ضروری هستند. اقلام تبلیغاتی آفلاین باعث میشوند برند شما به ذهن مخاطب شما بچسبد.
ظاهر و رفتار
برند شخصی به داشتن اقلام تبلیغاتی حرفهای و متناسب با شخصیت شما محدود نمیشود. وقتی برای کار خانه خود را ترک میکنید و با آدمها جلسه میگذارید و یا حتی به مهمانی میروید، حتماً باید ظاهر و پوشش مثبت و حرفهای خود را مطابق با برند خود حفظ کنید. علاوه بر اینکه همیشه کارتهای ویزیت خود را با خود داشته باشید، آدمها از ظاهر شما متوجه شخصیت شما میشوند. با داشتن ظاهری آراسته و مطابق با شخصیت برندتان تصور خوب و البته درستی از خودتان در ذهن دیگران ایجاد کنید.
لباس یک رسانه است و شما با پوششتان پیام خودتان را به گوش آدمها میرسانید
رعنا نیکبخت؛ طراح مد و لباس
ظاهر و پوشش شما به خودی خود یک دستور زبان است. ظاهر شما میتواند در کنار دیگر گامهایی که در استراتژی پرسونالبرندینگ برمیدارید باعث تمایز شما از رقیبهایتان شود. قبل از اینکه زبان بگشایید و حرف بزنید، ظاهر و رفتارهای شما زبان گشودهاند.
خلاصه با یک طراح مد و لباس در مورد نحوه پوششتان مشورت کنید و از او بخواهید برای نحوه پوششتان در موقعیتهای مختلف یک استراتژی طراحی کند. همچنین در مورد نحوه رفتارهایتان با یک روانشناس یا متخصص زبان بدن به طور مداوم گفتوگو کنید.
عکاسی
وقتی در مورد نحوه استفاده از رنگها و ظاهر و رفتارتان تصمیم گرفتید، از یک عکاس کاربلد بخواهید بر اساس شخصیت برند و قواعدی که دارید مقداری عکس برای استفاده در کاتالوگ، سایت و شبکههای اجتماعی از شما بگیرد. او میتواند در مورد نحوه حضور، ژست و ادیت عکسهایتان به شما یک دستورالعمل بدهد که در کتابچه استراتژی پرسونال برندینگ بیاورید.
گام ششم: برندتان را آنلاین کنید
۱- شبکههای اجتماعیتان را فعال کنید
حضور شما در شبکههای اجتماعی یعنی ارتباط با مخاطبان بالقوه و بالفعلی که شما را در رسیدن به اهداف برندتان کمک میکنند. برند شما بدون ارتباط با مخاطبانش هیچ است. وقتی مخاطبانتان را تعیین کردید باید با آنها ارتباط برقرار کنید آنهم به صورت مداوم و همیشگی.
شبکههای اجتماعی به صورت رایگان این امکان را برای شما ایجاد میکنند تا تصویر برندتان را در ذهن مخاطبان بسازید و آنها به شما به عنوان فردی معتبر و مرجع اعتماد کنند. برای این کار میتوانید در شبکههای اجتماعی زیر حساب باز کنید و با توجه به استراتژی محتوایی که در گام هفتم خواهید نوشت حضور فعال داشته باشید.
- تلگرام
- اینستاگرام
- توییتر
- فیسبوک
- پینترست
- لینکدین
- آپارات
- یوتیوب
سایت شخصیتان را راهاندازی کنید
داشتن وبسایت شخصی یک مؤلفه مهم در ساخت برند شخصی است. حضور پررنگ در رسانههای اجتماعی هم مهم است، اما به مهمی سایت نیستند. وبسایت شما کشتیای است که خود شما سکان آن را در اختیار دارید و آن را کنترل میکنید. در بسیاری از موارد، بازدید از وبسایت شما یکی از اقداماتی خواهد بود که مخاطبان هدف شما برای تبدیل شدن به مشتری انجامش میدهند.
مهمتر از همه، ممکن است بخواهید سایت شما بازدیدکنندگان عادی سرگردان را به مشتری شما تبدیل کند. چند چیز ضروری و مهم برای تبدیل سایت شما به یک سایت حرفهای لازم است.
عناصر لازم برای صفحه اول
لوگو: لوگوی طراحی شده مناسب توسط گرافیست را در هدر سایتتان قرار دهید. میتوانید بخشی از لوگو را به عنوان فایوآیکن سایت استفاده کنید.
گزاره ارزش: گزاره ارزش برندتان را در جایی مناسب در صفحه اول قرار دهید تا مخاطب به خوبی با آنچه برای آنها انجام میدهید آشنا شود.
عکس حرفهای: عکس شما باید در اسلایدر صفحه اول سایتتان باشد. کاربر سایت شما باید بداند که شما چه شکلی هستید. او باید بتواند یک تصویر درست از ظاهر و قیافه شما در ذهنش ایجاد کند.
شبکههای اجتماعی: لوگوی شبکههای اجتماعیای را که در آنها حضور دارید به صفحه اول سایتتان اضافه کنید. حضور شما در همهجا به معنای در دسترسبودن، قابل اعتماد بودن و امکان ارتباط راحت با شما است.
دیدگاه مخاطبان/ مشتریان: تلاش کنید تستیمونیال یا دیدگاه مشتریان یک بخش از صفحه اول سایت شما را تشکیل دهد، چراکه این کار به مخاطب نشان میدهد شما قابل اعتماد هستید و کارتان درست است.
فراخوان برای اقدام: یک call-to-action واضح برای مخاطب سایت در صفحه اول داشته باشید. مثلا از او بخواهید که ایمیل خود را ثبت کند، یا در کارگاه یا وبینار شما ثبتنام کند یا برای تماس با او یک شماره تماس وارد کند. این کار باعث میشود بعد از مدتی یک لیست تماس با مشتریان بالقوهتان داشته باشید.
دیگر صفحات
علاوه بر صفحه اصلی، وبسایت پرسونالبرند شما صفحات مهم دیگری هم باید داشته باشد:
صفحه درباره من: در این صفحه داستان خودتان را بنویسید؛ چگونه وارد این صنعت شدید؟ چه تجربهها، مهارتها و مدارکی دارید؟ به چه کسانی کمک میکنید؟ چگونه به آنها کمک میکنید؟ دلیل اینکه این کارها را انجام میدهید چیست؟
صفحه محصولات/ خدمات: وجود چنین برگهای در سایت شما باعث میشود بازدیدکنندگان وب سایت شما بتوانند از شما خرید کنند یا به نحوی مشتری شما شوند. محصولات، برنامه ها یا خدماتی را که ارائه میکنید به همراه دکمه برای اطلاعات بیشتر و خرید در این صفحه قرار دهید.
صفحه محتوا یا منابع رایگان: برگه وبلاگ و مقالات رایگان، پادکستهای رایگان و ویدئوهای آموزشی میتوانند در این برگه به نمایش گذاشته شوند تا به مخاطبانتان نشان دهد شما آدم سخاوتمندی هستید.
صفحه تماس: به بازدید کنندگان وبسایت خود چند روش برای تماس با شما مشخص کنید. ایمیل، پیامرسانها، شماره تماس و … بر اساس استراتژی و توانایی شما در پاسخگویی به آنها.
گام هفتم: استراتژی محتوا
اکنون به لحظه مهمی از نوشتن استراتژی پرسونالبرندینگ رسیدهاید. شما تا الان همه امکانات و مقدمات برند شخصیتان را تهیه کردهاید اما هنوز یک چیز مهم کم دارید: نحوه ارتباط با مخاطبان.
تولید و توزیع محتوای رایگان موثرترین راه برای اجرایی کردن استراتژی برند و جلب اعتماد مخاطبان هدف شماست. خیلی ساده برای اینکه مخاطبان خود را متقاعد کنید که میتوانید به آنها کمک کنید، واقعا به آنها کمک کنید. بله با تولید و انتشار محتوا سخاوتمندانه به آنها کمک کنید. این کار برای شما اعتماد میآفریند و کمک میکند شما را به عنوان یک متخصص و یک راهبر در صنعت یا حوزه کاریتان بشناسند.
استراتژی محتوا آن سندی است که به شما و مدیر محتوایتان کمک میکند فراموش نکنید چه محتوایی را برای چه مخاطبی، با چه هدفی، در چه فرمتی و در کدام کانال ارتباطی منتشر کنید.
در این باره بخوانید: چطور استراتژی محتوا بنویسیم
کیفیت، هماهنگی و تدوام
علاوه بر تدوین استراتژی باید سه نکته طلایی در عملیاتی کردن استراتژی برند در نظر بگیرید: کیفیت، هماهنگی، استمرار.
در پروژه بازاریابی محتوایی محتوای باکیفیت تولید کنید. محتوایی منتشر نکنید که تأثیر نامطلوبی روی برند شما نداشته باشد. محتوای باکیفیت مخاطبانتان را به شما وفادار میکند. هماهنگی را در هر محتوایی که تولید میکنید در نظر بگیرید. ببینید آیا این محتوا با شخصیت شما و دیگر محتواهایتان هماهنگ است؟ حواستان باشد باید یک لحن ثابت داشته باشید تا شخصیت چند تکه از خود به نمایش نگذارید. استمرار و تداوم هم یک اصل است. محتواهایتان را مرتب و دائم منتشر کنید تا مخاطبهایتان به شما اعتماد داشته باشند.
بازاریابی محتوایی یک بازی طولانی مدت و دیربازده است ولی اگر درست انجام شود سودی برای شما دارد که هیچ نوع بازاریابی دیگر برای شما ندارد. برای اینکه ابتدا از چیستی محتوا آگاه شوید مقاله «محتوا چیست» را بخوانید.
لحن
باید تعیین کنید که لحن شما چیست و آن را همه جا حفظ کنید. باید به نحوه استفاده از کلمات در سایت یا شبکههای اجتماعیتان دقت کنید. مگر خود شما بعد از روبرو شدن با افراد جدید آنها از روی نحوه صحبتکردنشان قضاوت نمیکنید؟ با توجه به اینکه چه شخصیتی دارید و مخاطب شما چه کسانی هستند، لحنتان را تعیین کنید. رسمی؟ صمیمی؟ عامیانه؟ یا غیره. بنابراین، در هر رسانهای که محتوایتان را منتشر میکنید، خواه توییت باشد، یا یک محتوا در وب سایت، خواه یک مکالمه با مشتری باشد یا یک استوری در اینستاگرام لحن خود را حفظ کنید.
تقویم محتوا
تقویم محتوا یک جدول برنامهریزی زمانی برای انتشار محتوا است؛ اینکه چه موضوعی را چه مواقعی در کجا منتشر کنید. این کار به شما کمک میکند که استمرار در ارتباط با مخاطبانتان را حفظ کنید.
بعد از همه این کارها پروسه بازاریابی شروع میشود و بد نیست که با دیجیتال مارکتینگ هم آشنا شوید.
گام هشتم: استراتژی حضور
طبیعی است که تولید و انتشار محتوا در کانالهای ارتباطی یک عمل بازاریابانه طولانیمدت و دیربازده است. همینطور طبیعی است که شما دوست دارید از هزینهای که میپردازید زودتر نتیجه بگیرید. ما یک پیشنهاد کارآمد داریم: استفاده از مخاطبهای دیگران.
سه راه برای ارتباط شما با مخاطبان آماده و بالفعل دیگران وجود دارد اما لازم است برای هرکدام از آنها استراتژی داشته باشید.
- مصاحبه
احتمالا بعد از چند ماه از شروع فعالیتهای منظم شما در شبکههای اجتماعی افراد قابل توجهی شما را دنبال کنند که خودشان برای خودشان رسانههایی دارند. مثلا ممکن است منتشرکننده پادکست باشند یا خبرنگار در سایتها یا ممکن است تهیه کننده یک برنامه تلویزونی. در این صورت از شما برای مصاحبه و گفتوگو دعوت خواهند کرد و انتظار دارند شما به دعوت آنها پاسخ بدهید. در این صورت است که باید بر اساس اصول و قواعدی که قبلا به آن فکر کردهاید یک تصمیم درست بگیرید. در مورد حضور یا نحوه حضور در رسانههای دیگران فکر کنید و آنها را روی کاغذ بنویسید تا فراموشتان نشود.
- نویسندگی مهمان
میتوانید خودتان پیشقدم شوید و از رسانههایی مانند مجلات، روزنامهها، سایتها یا وبلاگهای دیگر مربوط به کار شما بخواهید تا ستونی را به مقالات، تحلیلها یا یادداشتهای شما اختصاص دهند. رسانههایی را انتخاب کنید و از اینکه به عنوان نویسنده مهمان در رسانه دیگران حضور داشته باشید کمال استفاده را ببرید اما حواستان باشد که کجا باید حضور داشته باشید و کجاها نباید. برای این کار یک لیست تهیه کنید.
- سخنرانی
ممکن است حتی پس از مدتی شما را برای سخنرانی، تدریس، یا برگزاری کارگاه دعوت کنند. بر فرض یکسان بودن مخاطبان شما با مخاطبان آنها باید درباره نحوه حضورتان در چنین فضاهایی تصمیم بگیرید. کجاها حضور داشته باشید بهتر است و کجاها نباشید بهتر . کلا در مورد این مسائل فکر کنید، چالشها و فرصتهای آن را در نظر بگیرید و با ذهن شفاف در مورد آنها تصمیم بگیرید.
همین حالا شروع کنید
هیچ وقت مانند امروز زمان خوبی برای کارآفرینی نبوده است. عملا به لطف اینترنت و فناوری، مانعی برای ورود به کارآفرینی وجود ندارد. هر کسی می تواند یک برند بسازد و مخاطبانش را به صورت آنلاین دور خود جمع کند و محصولات و خدمات خود را به آنها بفروشد.
شما به عنوان یک فریلنسر یا کارآفرین، رقیب دارید، اما به عنوان یک برند به هیچ وجه. هنگامی که شما یک برند شخصی میسازید، هیچ رقیبی وجود ندارد. ممکن است افراد و شرکتهای دیگری هم محصولات و خدمات مشابهی مانند شما داشته باشند، اما آنها شما نیستند. در حقیقت، هیچ شخص دیگری در جهان دقیقاً مانند شما نیست. شما به عنوان یک فرد، ۱۰۰٪ بینظیر هستید.
به همین دلیل است که ساخت یک برند شخصی بسیار قدرتمند خواهد بود. هنگامی که شما یک برند شخصی میسازید، بلافاصله خود را از رقبای خود متمایز میکنید زیرا شخصیت شما با رقبایتان کاملا متفاوت است.
سلام خیلی ممنون از اطلاعات تون قطعا مفید بودن اما من گیر کردم
در تئوریات خوبن اما جایی که بخواد عملی بشه سخته
مثلا در زمینه مخاطب هدف نمیدونم باید چجوری دسته بندی کنم؟ اصلا چجوری بفهمم که مخاطبم از چه قشری از چه دسته ای میتونه باشه ؟؟
در صورتی که فالوورهای کمی دارم
چجوری بازار هدفم رو تشخیص بدم ؟؟
من نقاشم و یک پیج هنری داریم که محصولات تلفیقی چرم و نقاشی تولید میکنیم
تنها راه فروش مون هم از طریق تلگرام و اینستاگرام هست در مواقعی هم نمایشگاه ها صنایع دستی شرکت میکنیم.
سوالم اینه که کسب و کاری که ابتدای مسیرش قرار داره چطوری میتونه بازار هدفش رو بشناسه چه اقدامی میتونه انجام بده تو این زمینه ؟؟؟
سلام. چندتا نکته خدمتتون عرض میکنم امیدوارم راهگشا باشه:
۱- مخاطب هدفتون با توجه به چند مؤلفه مشخص میشوند: – محصولی که تولید میکنید – مخاطبی که خودتون در نظر دارید بهش محصول بفروشید – جایگاهی که برای کسبوکارتون در آینده متصورید. در این زمینه مقاله تعیین پرسونا رو بخونید. امیدوارم کمکتون کنه. اگر بازهم نیاز شد همونجا زیر پست کامنت بذارید و سؤالتون رو بپرسید.
۲- اگر بازار رو به اندازه کافی نمیشناسید خوبه که ببینید رقباتون چیکار میکنن. اونا رو آنالیز کنید تا تصور خوبی از وضعیت صنعتی که درش کار میکنید به دست بیارید. مقاله آنالیز رقبا هم میتونه بهتون کمک کنه.
۳- بعد از اینکه رقباتون رو شناختید یا انتخاب کردید ایدههای خوبی هم برای متمایزشدن ازاونا به ذهنتون میرسه، ضمنا پسند مخاطب رو هم بیشتر درک میکنید.
۴- اگر قراره کسبوکارتون و برند کنید مقاله استراتژی برند رو بخونید؛ ولی اگر میخواید خودتون و به عنوان یه هنرمند صنایع دستی برند کنید بر اساس همین مقاله پیش برید.
۵- لازم نیست استراتژیای که پیش میگیرید برای همیشه بدون تغییر باقی بمونه. میتونید پس از گذشت مدتی مثلا یک سال برگردید و اون رو ویرایش کنید.